جدول جو
جدول جو

معنی ساعت شناس - جستجوی لغت در جدول جو

ساعت شناس
(گُتَ / تِ)
شناسندۀ ساعت و زمان. وقت شناس:
مغنی توئی مرغ ساعت شناس
بگو تا ز شب چند رفته ست پاس ؟
نظامی.
و مراد از مرغ ساعت شناس در این بیت ظاهراً مرغ شب (شباهنگ: مرغ حق) است
لغت نامه دهخدا
ساعت شناس
شناسنده ساعت و زمان وقت شناس
تصویری از ساعت شناس
تصویر ساعت شناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساعت شنی
تصویر ساعت شنی
اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد، ساعت ماسه ای، ساعت رملی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافت شناس
تصویر بافت شناس
کسی که در شناختن بافت های حیوانی، گیاهی و آزمایش آن ها تخصص دارد، نسج شناس
فرهنگ فارسی عمید
(غَ رَ گَ دَ / دِ)
آگاه به نسوج. خبره در شناختن بافت. شناسا و مجرب در آزمایش بر روی بافت. نسج شناس. (لغات مصوبۀ فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(عَ شُ)
عقربک ساعت شمار، عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ نَ)
ساعت سنگین. (آنندراج) (مجموعۀ مترادفات). ساعت عقرب. (آنندراج). ساعت قمر و عقرب. (مجموعۀ مترادفات). ساعت منحوس. (غیاث). ضد ساعت سعد. رجوع به ساعت شود
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ شِ)
رجوع به ساعت ماسه ای شود
لغت نامه دهخدا
کسی که در شناسایی و تشخیص بافتهای جانوری یا گیاهی تخصص دارد نسج شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تسوشمار عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده شده و ساعتها را نشان دهند مقابل دقیقه شمار و ثانیه شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز شناس
تصویر ساز شناس
آنکه انواع سازها و آلات موسیقی را شناسد
فرهنگ لغت هوشیار